داستان خانواده کلاوس
جولز یه حقیقت خیلی عجیبی رو فهمیده. حقیقتی که باورش خیلی سخته. جولز فهمیده پدربزرگش بابانوئله! اون خیلی خوشحاله و تصمیم گرفته به بابابزرگش کمک کنه تا هدیههاش رو به همهی بچهها تو کشورهای مختلف جهان برسونه. البته یه مشکل خیلی کوچیک هست! جولز از کریسمس متنفره. از درسا تکون نخور ببینیم چی میشه!